حلماحلما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

هدیه ای از جنس عشق

اخرین دلنوشته از بطنم

انشا الله فقط دو روز تا در اغوش کشیدنش باقی مانده حس عجیبی دارم دلشوره ای بی سابقه که در سخت ترین مرحله زندگی هم نداشتم از طرفی نمیخواهم از عزیز دلم جدا شوم دلم نمیخواهداز حرکاتش از ناز و ادایش جدا شوم با لگد ها و تکانهایش با شکم قلمبه و سختیهایش نمیخواهم جدا شوماز طرفی دلم میخواهد زودتر به دنیا بیاید ببینمش ببویمش این روزهای اخر خیلی سخت است بدنم تاب و توان ندارد دردهای عجیبی دارم دیگر نای راه رفتن هم ندارم فقط میدانم عاشقم عاشق دخترکم نمیدانم شنبه چگونه میروم شب قبل را چگونه سر میکنم دلم نمیخواهد از همسرم جدا شوم حتما دل نگرانم خواهد شد برای پدر و مادرم هم خیلی سخت است ولی تجسم میکنم لحظه ای که دخترکم را میبینند خیلی ذوق دارم خیلییییییی...
8 آبان 1393
1